زندگی مانند بازیست

رویدادهای این زندگی زیبا دوستای گلم زندگی مثل یه بازیه پس سعی کنیم بازیگر خوبی باشیم و بدنبال کلید های زندگی باشم

زندگی مانند بازیست

رویدادهای این زندگی زیبا دوستای گلم زندگی مثل یه بازیه پس سعی کنیم بازیگر خوبی باشیم و بدنبال کلید های زندگی باشم

زندگی رو به تمامی زندگی کن


در دنیا زندگی کن بی آنکه جزئی از آن باشی
همچون نیلوفری باش در آب
زندگی در آب بدون تماس با آب!زندگی به موسیقی نزدیکتر است تا به ریاضیات
ریاضیات وابسته به ذهن اند
وزندگی در ضربان قلبت ابراز وجود می کند
زندگی سخت ساده است
خطر کن
وارد بازی شو
چه چیز از دست می دهی ؟
با دست های تهی امده ایم
وبا دست های تهی خواهیم رفت
نه, چیزی نیست که از دست بدهیم
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
تا سر زنده باشیم
تا ترانه ای زیبا بخوانیم
وفرصت به پایان خواهد رسید
آری اینگونه است که هر لحظه غنیمتی است !مرگ تنها برای کسانی زیباست که,
زیبا زندگی کرده اند! از زندگی نهراسیده اند
شهامت زندگی کردن را داشته اند
کسانی که عشق ورزیده اند
دست افشانده اند

و زندگی را جشن گرفته اند
پس; هر لحظه را به گونه ای زندگی کن
که گویی واپسین لحظه است
و کسی چه می داند ؟
شاید اخرین لحظه باشد


اینجا خیس است می دانی؟خیس از خاطرات بی تو . اینجا هوا پر است از گریه .می دانی ؟به یاد داری که کودکم.حضور رنگین سکوت پرکلامت را دوست دارم...........مرا باور کن



واژه های خجالتی ام در زیر پتو چمپاتمه زده اند .تب دارند و داغی کلماتشان از خجالت نیست از محبت اناری دوستان عزیزی هست که پا به پا با من پیش امدند.اول از همه بضعتم و به نوبت باقی دوستان.گاهی حس بعضی چیزها سراب نیست بلکه واقعیتیست محض و من به واقعیت محض این دوست داشتن دوطرفه ایمان دارم

ـ هوا ناخوش گونه سرد است و من در این تنهایی های نفسهایم اه است

ـیلدای تو ام در این شب سراسر یلدا.شمعی بیفروز اشکهایم مرده اند .می شنوی؟این صدای رفتن یلداست .کاش اندکی یلداوار همدیگر را می بوسیدیم



صبح با پاهایی برهنه بر گیتار شب پا میگذارد و من از سردی محسوس صبح می لرزم.اندکی با صبح قدم می زنم صبح ساکت است و من ساکت تر.اری هم اکنون صبح است یک صبح بی چادر و بی خورشید.فکرم در پاهای برهنه صبح ابتنی می کندو خیس شده.صبح دیروز را لای دستمال پیچیده ام شاید دوباره بکار اید.در این زمستان ناسواد فکر یواشکی ام یخ زده و زمستان نافرم گونه هر قدم از جای پایم را تقلید می کند و باز من میمانم و این زمستان ناسواد.سردی قلبم را حس می کنی ؟سردیش نه از سرما از تکرار بی تو بودن هاست.مرا به خاطر بسپار در این زمستان  بی در با سیبی گاز زده مرا بخاطر بسپار پشت حصار چوبی عشق با اناری دانه شده مرا بخاطر بسپار با عکسی یادگاری از بهار در همین زمستان مرا بخاطر بسپار با امضایی از بی تو بودن و عطر یک گلابی




از تو رنجیده ام ایا اجازه دارم.دست و روی اندیشه ام خاکی شده و صورت نازکش می گرید .از تو رنجید ه ام ایا اجازه دارم؟نامت را بر بندی اویزان کردم تا تن خیسم با عطر نامت خشک شود من و ما از نسل فاصله های دلتنگیم از نسل امدن یک مسافر......ما اگر جیک جیک ساعت را هم نگه داریم باز گذر زمان از لای دستمان در می رود ما غریبیم و من از تو رنجیده ام ایا اجازه دارم؟

غربت همه لحظه های نبودنت را درون کوزه زمان تکان خواهم دادشاید روزی بای بی تو بودن از حرکت باز ایستد و از خستگی بمیرد من تو را می خوانم و ارام می گویم از تو رنجیده ام ایا جسارت این کار را دارم؟

دلم را با چوب کبریت تنهایی به اتش کشیدم و خاکسترش را مهمان باد کردم تا شاید چیزی از ان بدستت رسد.من گناه می کنم و باز کفر وار دوستت دارمایا اجازه هست؟

زمان با تیک تاک بی  تو  بودن   هر لحظه نگاهم را مسخ می کند و می اندیشم می شود روزی ساعت بنوازد او امد او امد او امد

اینه تصویرش را شکست و من از تنهایی بغض گلویم را.ایا در این غربت داتنگی اجازه دارم بگویم از تو رنجیده ام ؟پس کی می ایی؟

اشناترین غربت غریب دلم کی می ایی؟ من منتظر تیک تاک ساعتم که هر دم بنوازد او امد.........

ـ

گاهی انقدر شکسته می شوی که هیچ کس و هیچ چیز را نمی بینی گاهی انقدر شکسته می شوی که زیب تحملت را نمی توانی بالا بکشی گاهی انقدر شکسته می شوی که خستگی پتویش را از روی خود کنار کشیده.اسمان زیباست و ابی و شهرمان پر از ادمهای رنگارنگ و متفاوت هر کسی به طریقی شکسته و هر کس به طزیقی تحمل را پذیرفته.

پشت چراغ قرمز می بینی زنی را که دستانش را به سویت دراز کرده؟می مانیم بین دادن و ندادن .این زن و با این وضع لابلای ماشینها.لحظه ای بفکر رفتیم؟اینجاست که باید فهمید هر چقدر هم که بشکنی باید رازی باشی و شکر گزار .من دستان التماس ان زن را خالی رد کردم شما را نمی دانم اما صدایش در گوشم می پیچد جان عزیزتان کمک کنید.

اینک شکسته تر شدم و شکسته تر خواهیم شد ما همه هستیم و ان چه باید دید را نمی بینیم.باید پذیرفت که گاهی هرچقدر هم که شکسته می شوی باز باید بایستی  باید مقاومت کنی و باید زیب تحملت را بالا بکشی  .اسمان لبخند می زند و هوا تازه تازه است اما صدای ان زن تازه نیست می پیچد هر زمان در گوش من و ماکمکم کنید جان عزیزتان





نظرات 16 + ارسال نظر
الهه پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 22:02 http://www.zizoo21.blogfa.com

بخدا خیلی ناراحتم خیلی
صالح هنوز خیلی جوون بود
خیلی
بهت حق میدم
اینروزا براش قران زیاد بخون
خیلی اونجا به دردش میخوره

طنین جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:53

سلام ....
فقط میتونم بهت بگم مطالبت خیلی قشنگ .......
خیلی مطلباتون به آهنگتون میاد
آدم وقتی توبت میاد با چشمای گریان برمیگرده...
وقتی عکس صالح می بینند تازه یادشون میاد مرگ مال همه مثل صالح که تو اوج جوونی و خوشی رفت...

ندا جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:42

سلام
دفعه اول بود که به وبلاگتون اومد وخیلی متاثر شدم بخاطر فوت دوستتون
امیدوارم خدا به خانوادشون وشماصبر جمیل عنایت کنه
چقدر سخته

کلام شیرین جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:03 http://malakbanoo.bloga.com

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه ی حود خواند و ازصحنه رود
صحنه پیوسته ..........................
................................................
به روزم ......................منتظر........

بهار جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 15:36 http://baharkochooloo.blogfa.com

سلام
واقعا از این خبر خیلی ناراحت شدم
امیدوارم خدا بیامرزدش و توی اون دنیا در آرامش باشه.
انشاالله که غم آخرتون باشه.

ندا جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 16:13 http://www.tomimani.blogfa.com

چه ادبی نوشتی

خدا به همتون صبر بده

سوره الرحمان و یاسین بخون براش تا آرامش داشته باشه

ندا جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 16:15 http://www.tomimani.blogfa.com

یه خواهشی داشتم
از اهنگتون خیلی خوشم اومده

میشه آدرسشو بدی تا منم بذارمش رو یکی از وبلاکام؟

ممنون میشم

حقیقت عشق شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:09


----------------------[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
-------------[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
---------[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
-----[گل][گل][گل][گل]
-[گل][گل][گل][گل]

[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]

[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
[بوسه]سلام عزیزم من ممکنه برای تعطیلات به مسافرت برم.پیشاپیش عید نوروز را بهت تبریک می گویم.سال خوبی .اعم از سلامتی .بهروزی.خوشیها برایت آرزومندم..امیر

[بوسه]________ حقیقت عشق __________[بوسه]

مریم شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:08 http://yassekaboud.blogfa.com

سلام
تسلیت میگم واقعا ناراحت شدم انشالله هر چی خاک ایشون بقای عمر بقیه خانوادشون باشه خوب دیگه در برابر اراده خداوند سر تسلیم باید پایین آورد می دونم خیلی سخته ولی از خدا می خوام بهتون صبر بده واقعا ناراحت شدم
با تشکر مریم

ندا شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 http://www.tomimani.blogfa.com

ممنون از لطفت
البته ببخشید که آهنگتو استفاده کردم واسه وبم

میگمااااااا
این آهنگ رو کی میخونه؟

بنیامین میخونه؟

لیلا جولی یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:54 http://goolchehre.iranblog.com

ببین تو فوق العاده ای به منم سر بزن

رها دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 17:46 http://www.animamohajer.blogfa.com

سلام دوست خوبم
پیغام دعای شما را برای دوستتون تو وبلاگ یکی از دوستان دیدم. اومدم اینجا تا دعا کنم اما...
متاسفم. تسلیت...
امیدوارم در سایه ی رحمت خداوند باشند.
و آرزوی صبر برای شما...

مریم دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 18:04 http://www.maryamiiijoon.blogfa.com

سلام
خوبی محمد جان
اگه می بینی وبلاگت نمیام بخطر اینه که واقعا از ته دل نمی تونم غم از دست دادن صالح و ببینم
ژیشاژیش فرا رسیدن عیدو بهت تبریک میگم
امیدوارم سال خوبی همراه با موفقیت داشته باشی
بازم ژیشم بیا
منتظرت هستم
بای

مریم سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:24 http://www.yassekaboud.blogfa.com

سلام
ممنون از این که به وبم سر زدی منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستم راستی فارسی را پاس بدارید .
با تشکر مریم

nazanin چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:18 http://WWW.nazanin130.blogfa.com

سلام محمد جان واقعا تاسف خوردم و ناراحت شدم صمیمانه از ته قلبم بهت تسلیت می گم مرگ برای همه هست واقعا نمی دونم چی بگم شوکه شدم اون دعا رو واسش خوندم خدا رحمتش کنه ....

کلام شیرین پنج‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 19:32 http://malakbanoo.bloga.com

قدم باد بهار.....
......................................
......................................
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گل
نخوت باد دی و شوکت کار آخرشد
......................................
......................................
بهار بهترین بهانه برای آغاز و آغاز بهترین بهانه برای زیستن
آغاز بهار مبارک..................
[گل][گل][گل][گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد